کانون فرهنگی تربیتی شهدای شهرستان اردل

این وبلاگ در تاریخ 95/10/1 به یاد شهدای شهرستان اردل ساخته شد
شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۳۹ ب.ظ

غبار روبی گلزار شهدای شهرستان اردل



غبار روبی گلزار شهدای اسلام همزمان با آغاز دهه ی فجر

مادرم

هر روز غروب با عصاش میاد جلوی در میشینه و منتظر میمونه تا از دانشگاه برسم. از دور لبخند میزنه و یه شعری برام میخونه. قربون صدقم میره و میرسم جلوش سرمو با دودستش میگیره و پیشانیم رو می بوسه. نمیدونم چرا هر روز منتظر من میمونه. شاید یاد مجیدش میفته. آخه خاله فضه مجیدش رو تو جبهه داده برای خدا. حالا تنها دل خوشیش اینه که غروب من از راه برسم. اما تازه فهمیدم وقتی که ازش دور میشم یواشکی با گوشه روسریش اشک چشماش رو پاک می کنه…..

  شادی روح  شهدای اسلام صلوات







نوشته شده توسط علی بهرامیان
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

کانون فرهنگی تربیتی شهدای شهرستان اردل

این وبلاگ در تاریخ 95/10/1 به یاد شهدای شهرستان اردل ساخته شد

غبار روبی گلزار شهدای شهرستان اردل

شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۳۹ ب.ظ



غبار روبی گلزار شهدای اسلام همزمان با آغاز دهه ی فجر

مادرم

هر روز غروب با عصاش میاد جلوی در میشینه و منتظر میمونه تا از دانشگاه برسم. از دور لبخند میزنه و یه شعری برام میخونه. قربون صدقم میره و میرسم جلوش سرمو با دودستش میگیره و پیشانیم رو می بوسه. نمیدونم چرا هر روز منتظر من میمونه. شاید یاد مجیدش میفته. آخه خاله فضه مجیدش رو تو جبهه داده برای خدا. حالا تنها دل خوشیش اینه که غروب من از راه برسم. اما تازه فهمیدم وقتی که ازش دور میشم یواشکی با گوشه روسریش اشک چشماش رو پاک می کنه…..

  شادی روح  شهدای اسلام صلوات





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۱۶
علی بهرامیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی